-
ملودی لاو
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 16:29
سلام . واستون یه اهنگ ملودی گذاشتم که می تونه واستون آرامش بخش باشه پیشنهاد می کنم روی یه صندلی نرم و راحت بشینید و این موزیک رو بذاریم . چشماتونو ببندید فکز کنید روی صالح دریا خوابیدین و به خاطرات خوبتون فکر کنید ... برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید نوع فایل : MP3 حجم فایل : 4.5 مگابایت
-
خاطرات شیرین
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 17:28
شبی که تاریکی معنای کمرنگی داشت در کوچه پس کوچه های ذهنم شروع به پرسه زدن کردم تنهاییم همچون سکوت، معنی قامت سرو را داشت صدای آرام قدم های محکمم در عمق ذهنم میپیچید و باخود آرامش را به اطراف پخش میکرد دنبال کسی بودم که همراهم باشد در این راهپیمایی سکوت تک تک دوستانم را باخود آوردم عزیزانم را نیز آن هایی که اندازه دنیا...
-
یک سبد ارزو
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 15:12
کاشکه یه روز با همدیگه سوار قایق می شدیم دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می شدیم کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت گلای سرخ دلمون کاش بوی دریا می گرفت کاشکه یه روز با همدیگه سوار قایق می شدیم دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می شدیم کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت گلای سرخ دلمون کاش بوی دریا می گرفت کاش...
-
دوستت دارم تا همیشه
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 10:27
دیر زمانی است که از رفتنت گذشته و چه سخت است انتظار ی که به پایان نخواهد رسید انتظاری که امید در آن نیست انتظاری که درکش مبهم است امیدی نیست و باز هم شاید امیدی هست اگر نبود تحمل ندیدنت سخت تر از این بود که هست دلم برای لحظه های با تو بودن تنگ است برای دیدنت دلم تنگ است عشقم کاش … دیگر نمی توانم نه دیگر توان نوشتن...
-
زندگی با همهی مشکلاتش زیباست
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 14:12
یه روز تصمیم گرفتم بخاطر مشکلم خودم رو از بالای ساختمان پرت کنم پایین طبقه دهم زوجی رو دیدم که عاشقانه یکدیگر رو در آغوش گرفته بودند طبقه نهم پیتر رو دیدم که مثل همیشه تنها بود و گریه می کرد طبقه هشتم مردی رو دیدم که نامزدش با بهترین دوستش هم خواب شده بود طبقه هفتم دختری رو دیدم که قرص های ضد افسردگی روزانه اش رو می...
-
داستان کوتاه عشق
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 18:34
شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آنرا نوسازی کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیطی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند.این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود. دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد خیلی تعجب کرد ! این میخ...
-
چی می نوشنی ؟
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 01:26
-
عشق سبر
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 00:59
در جاده ای که می رفتی انتظار حضورت را کاشتم گفته بودی هنگام غروب بر میگردی باران بارید تو نیامدی انتظار آمدنت امــا ســبـــز شد!
-
کلافه ام
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 17:00
کلافه ام کلافی سر در گم خویش کلافه ام کلافی سر در گم قصه ای که می شد بازیچه نباشم کاش سر نخ این قصه دست تو بود از همان اولِ یــکـــی بــود و یــکــی نبــود
-
عیدتون مبارک
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 16:39
یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول والاحوال حوّل حالنا الی احسن الحال عیدتون مبارکـــــــــ هرگاه نوروز فرا رسید ، غسل کن وپاکیزه ترین لباسهایت را بپوش . [امام صادق (ع) ] لحظه ای که سال تحویل می شه تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند می زنی کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه تا لبخند همیشه...
-
ماهی قرمز
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 13:20
خونه دارررررررر و بچه دار ماهی قرمز می خریم امسال یادمون رفت بخریم هر جا میرم میگه تموم کردیم میگید چیکار کنم ؟
-
چهارشنبه سوری ۸۹
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 03:25
سلام سلام سلام خــــــ ــــــیلی خوشحالم همین الان از جشن چهارشنبه اخر سال اومدم ( چهارشنبه سوری ) یه آتش بزررررررررررررررگ ، البته با چند تا چوب کبریت عکس آتیشمون بالا گذاشتم حالا کی جرات داره ازش بپره حتما میگید یا بچه مثبته یا ترسو نه داری اشتباه فکر میکنی اینجایی که من هستم یه شهر کوچولو زیاد کسی نیست که دنبال این...
-
عاشق شو
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 10:29
عاشق شو و گرنه کار جهان روزی به پایان میرسد تعلق عشق مهم نیست مهم آن است که گل عشق در قلب تو بشکفد بگذار عشق خاصیت تو باشد. عشق نباید به معنای رابطه خاص تو با کسی باشد زیرا در این صورت عشق تو یکی را به خود راه میدهد و همه جهان را از خانه وجودت بیرون میکند. این معامله ای خطرناک است گزینش یکی و بیرون راندن همه جهان در...
-
آرزوی من و تو
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 22:37
سلام پسری هستم در آستانه ی مرگ ااااا !!! نه ببخشید جوو فیلم گرفتم مردی هستم 30 ساله کافه ای دارم یعنی داریم ! درست ترش کلبه ی از عشق ما من و همسرم با در و دیواری که تزیین شده از عکس های از استادان ما و تصویر سیاه و سفید آنان که دوستشان داریم پناهی بزرگ ٬ سهراب عزیز ٬ شکسپیر عاشق ٬و استاد گلمون استاد محمد فهندژ سعدی که...
-
تنها قدم می زنم
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 01:17
پارک ، مسجد ، خیابان ها و همه و همه چیزو همه جا رو زیر پا می ذارم. چقدر پام درد می کنه و خسته ست.اما دیدن فضای به این قشنگی ترغیبم می کنه که بازم بیشتر و بیشتر قدم بزنم. گفتم فضای زیبا.آخ که دلم لک زده واسه یکم قدم زدن توی این هوا با یه دل خوش.حتی ۱ ثانیه همون ۱ ثانیه معروف که خاضرم زندگیمو براش بدم. راه می رم و با...
-
بوی عید میاد
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 14:18
آهنگ زیبای " بوی عیدی " با صدای زیبا و دلنشین زنده یاد " فرهاد " . بوی عیدی، بوی توپ / بوی کاغذ رنگی / بوی تند ماهی دودی / وسط سفره نو / بوی یاس جانماز ترمه مادربزرگ / با اینا زمستونو سر می کنم / با اینا خستگیمو در می کنم / شادی شکستن قلک پول / وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد / بوی اسکناس تا...
-
شعری از غادۃ السمان
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 13:15
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم زیرا به چشم خویشتن دیده ام که این کلمه چون زنان آوازه خوان سنگ فرش خیابان ها را پی می گیرد و در میدان های بزرگ شهر چون روسپیان به هوس آلوده و چون جذامیان از شهرها می رانندش نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم زیرا شنیده ای که این کلمات در میکده ها همراه با هذیان مستان به لفظ می آید هنگامی...
-
چند حرف عاشقانه
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 20:59
خاطره ی تو کوچه ی احساس مرا پُر می کند و زمان زمزمه ی قلب توست برای من . کاش پنجره ات را رو به خیالم باز می کردی تا من در نگاهت پرواز کنم. به شکرانه ی عشقت ، قدم توی دلت می زارم، بلکه قلب ِ بی پناهم کمی آروم بگیره مهم نیست فردا چی میشه مهم اینه که امروز دوستت دارم مهم نیست فردا کجایی مهم اینه که هر جا باشی دوستت دارم...
-
نماز ...
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 11:25
تصمیم بر آپ نداشتم اما یه حرفایی تو دلم بود....که اینجا بهترین فضا برای بیان است. خدایا به سویت نماز می گذارم حتی اگر در تمام صحنه های آفرینش و در همه پهنه ی خلقت ، هیچ کس و هیچ چیز جز "من" و "تو" نباشد. حتی اگر نه تضادی باشد و نه قدرتی... نه خالقی باشد و نه مخلوقی... نه ضرورتی باشدو نه وجوبی... نه...
-
دل کودک
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 21:48
شبی در نهان خانه ی دل غرق بود...بر یار نامه ای می نوشت.میزبان بود و او میهمان دلش. نوای تار ، روحش را پرواز و دلش را شستشو می داد. حزنی زیبا و پرواز گونه بر قلبش می نشاند که با حزن مسائل روزگار تفاوتی عجیب داشت. ثانیه ها و زمان بی ختیار بر او می گذشتند. کودکی دقایقی طولانی در میزبانی اش حضور داشت و نمی دانست این نوا...
-
دلم واستون تنگ شده بود
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389 19:38
وااااااااااااااااااااااای خدااااااااااااااااااااااااااا دوست نداشتم بازم بیام بنویسم ، ولی نمی دونم چرا می نویسم یه جورایی حس میکنم بهتون عادت کردم با اینگه تعداد زیادی سر نمیزنن ولی واقعا وقتی نظرهاتون رو میبینم خوشحال میشم حتی نظر های ؟؟؟؟؟؟؟ فکر کنم پست قبلی رو باید حذفش کنم نظر شما چیه ؟ شاید هم بذارم این هم یه...
-
فراموش . خداحافظ
جمعه 6 اسفندماه سال 1389 14:10
سلام فکر کنم این پست اخرم باشه خسته شدم دیگه کم کم وقت رفتنه ما فراموش میشیم و افراد جدید میان اینجا یه جورایی دفتر خاطراتم بود بهم کمک میکرد تنهایی رو فراموش کنم خوب بگذریم . اگه کسی دوست داشت این وب رو ادامه بده بهم بگید توی قسمت نظرات البته کسی که واقعا وب نویسی رو دوست داره نه اینکه کپی کنه به امید دیداری دوباره
-
3 اسفند تولدم بود
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1389 11:17
دیروز تولدم بود . باز هم یک سال بزرگتر و پیر تر شدم و باز هم تولدم رو تنها گذروندم بیخیال مهم نیست من که عادت کردم شما چه خبرا ؟ چند وقت نبودم
-
سیب
چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1389 10:11
حمید مصدق خرداد 1343" *تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این...
-
بی نظیر ترین هدیه ولنتاین
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1389 11:35
امروز می خوام شگفت انگیز ترین هدیه ای رو که تا حالا توی روز ولنتاین گرفتم رو براتون بگم... ولنتاین روزی که خیلی ها برای اولین بار بوسیده می شن و خیلی ها هم برای اولین بار می بوسند خیلی ها کادو هایی با جعبه های قرمز رنگ می خرند و خیلی ها هدیه هایی با ربان های قرمز کادو میگیرن سال گذشته اینجا از دوستام پرسیدم واسه عشقم...
-
من و تو
شنبه 23 بهمنماه سال 1389 18:51
من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم... که بهانه نزدیک تر نشستن مان می شود... و من ... روبه روی تو ... می توانم تمام شعر های نگفته دنیا را یک جا بگویم...
-
شبگرد تنها
شنبه 23 بهمنماه سال 1389 09:22
شــــــــبگردی میکنــــم. اما صدای نفــــــــــــسهایـــت را از پشــــــــت هیچ پنــــــــــــــجره و دیواری نمیشـــــــــنوم آســوده بخواب نازنیــــــــــــنم شـــــــــ ــ ـ ـــــــهر در امن و امان اســـــــت تنها خانهی من اســت که در آتــــش میســـــــــــــــــوزد. ..
-
کجاست منتظر تو؟
پنجشنبه 21 بهمنماه سال 1389 09:27
کجاست منتظر تو؟ چه انتظار غریبی تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر که چه آسان,نبودنت شده عادت چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت چه بیخیال نشستیم چه کوششی؟ چه وفایی؟ فقط نشستم و گفتم خدا کند که بیایی؟! * اللهم عجل لولیک الفرج * پ ن : چرا همیشه ما ادم ها وقتی کارمون به مشکل روبرو میشه دعا میکنیم ؟
-
رویای با تو بودن
سهشنبه 19 بهمنماه سال 1389 18:05
با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1389 18:03