اون شبی که دیگه فهمیدم برای همیشه عشقم رو از دست دادم تنها جملهی که با خودم تکرار میکردم این بود “حالا من چیکار کنم” شاید صد هزار بار این جمله رو تکرار کردم با خودم و تهاش هیچ جوابی نداشتم بدم به خودم جز سکوت اون روز شرمنده خودم شدم از بس که غمگین و ناراحت بودم برای غم از دست دادن عشقم که پاک بیخیال جواب دادن به خودم شدم گذاشتم زمان یه چیزهای رو برام حل کنه هنوز هم که میرم تو فکرش بهش میگم “حالا من چیکار کنم بدون تو” ولی باز هم جوابی ندارم که به خودم بدم.
ادامه مطلب ...![]() |
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبان است .
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را .
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است .
وگر دست محبت سوی کس یاری،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون ،
که سرما سخت سوزان است .
![]() |
یا از ته دل دعا کردن را می دانید؟ در روز چه اوقاتی را صرف عبادت و دعا می کنید؟ بی گمان هر کس که ایمان و اعتقادی دارد در مواقع خطر و هنگام گرفتاری و بیماری و یا در وقت مرگ دست به دعا بر می دارد.
دعایی می کنیم تا خطر را از خویش دور سازیم و غالباً دسته جمعی هم دعا می کنیم تا مصایب و بلایای طبیعی مثل زلزله، سیل، توفان و خشکسالی بر زندگی مان نتازند و یا مثلاً معدن چیانی که در اعماق معدنی محبوس شده اند، از مرگ، جان سالم به در ببرند. شگفت آنکه اینان نیز بعد از نجات خود اظهار می دارند که در آن بحبوحه که از زندگی خویش قطع امید کرده بودند دست به دعا برداشته بودند.یا خلبانی که هواپیمایش برفراز آسمانها دچار سانحه شده پس از آنکه سالم به زمین می نشیند مدعی می شود که تنها دعای او بوده که او را از آن وضعیت وخیم رهانیده است.
تردیدی نیست که دعا کردن عامل اعجازگری در مقابله با مخاطرات بشمار می رود اما هرگز نبایستی تا زمان پدیدار شدن گرفتاریها و مسایل دست روی دست گذاشت و به قول معروف دست به دعا نبرد بلکه بهتر است این عنصر شگرف را به بوته فراموشی نسپاریم و دقایقی از اوقات شبانه روز را بدان اختصاص دهیم تا آرامشی ژرف در کنه وجود، باطن و نفس خویش پیدا کنیم.