-
قصههای آویزان به درخت کریسمس!!
یکشنبه 5 دیماه سال 1389 11:29
از دختر کبریت فروش بگیرید تا سرود کریسمس چارلز دیکنز بچه که بودیم کریسمس برایمان در کارتونهای تلویزیون خلاصه میشد. هر سال «اسکروچ» نگاه میکردیم و برای «دخترک کبریت فروش» اشک میریختیم اما بقیه اوقات سال زیاد یاد این داستانها نمیافتادیم و میرفت تا زمستان سال بعد. حالا درست است که احساسات کریسمسی ما به تناسب...
-
رازهای دوستی
پنجشنبه 2 دیماه سال 1389 10:44
برای هر روز از ماه, گفتاری کوتاه پیشنهاد شده است.روز را در ساعت مناسبی آغاز کنید. گفتار را چند بار تکرار کنید. دفعه اول با صدای بلند بعد آرام تر, بعد به صورت یک زمزمه و سپس در فکرتان تکرار کنید. با هر بار تکرار , بگذارید کلمات با عمق بیشتری جذب ضمیر نا خود آگاه تان شود. به تدیج مفهوم کاملی از این گفتارها به دست خواهید...
-
یلدای ما
سهشنبه 30 آذرماه سال 1389 10:09
هوا سرد است. برف هم کمکمک میآید و نمیآید. زمستان است. امشب شب اول دی ماه است و من راز فصلها را نمیدانم... نمیدانم پدر با کرسی قدیمیمان که روی پشتبام مانده بود و برف و باران میخورد تا سالها، چه کرد. فقط یادم هست چهارشنبه سوری یکی از همین سالهای نزدیک، آتش بزرگی وسط حیاط روشن شد؛ بزرگتر از همیشه. چوب زیاد...
-
زبعدما
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 14:24
کنسرت گروه سنتورنوازان (ز بعد ما) حتما دانلود کنید فایل تصویری : دانلود فایل تصویری با حجم ۱۴ مگابایت فرمت MP4
-
دلم گرفته
یکشنبه 28 آذرماه سال 1389 18:02
امشب هم ماهم نیست که به حرفهایم گوش کند.چقدر سخت است وقتی نمی توانی از دردت برای کسی صحبت کنی. تنها می توان در خیالات گم شد که آن هم از قراری ممنوع است که مبادا این خیالات همه چیز را خراب کند. پس باید چه کرد. آب هم یک جا بماند می گندد چه برسد به نگرانیهای من. با چه کسی باید حرف زد؟ اصلا چه کسی آن را می فهمد؟ چه کسی...
-
عجب صبری خدا دارد
جمعه 26 آذرماه سال 1389 14:49
عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم همان یک لحظه اول که اول ظلم را می دیدم جهان را با همه زیبایی و زشتی بروی یکدگر ویرانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم که در همسایه صدها گرسنه چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم نخستین نعره مستانه را خاموش آندم بر لب پیمانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم که می...
-
تنها ترینم
جمعه 26 آذرماه سال 1389 12:37
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 16:03
یادی از ترانه های ابی شبی با خیال تو همخونه شد دل نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل نبودی ندیدی پریشونیامو فقط باد و بارون شنیدن صدامو
-
باز باران بی ترانه
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 16:31
باز باران بی ترانه باز باران با تمام بی کسی های شبانه می خورد بر مرد تنها می چکد بر فرش خانه باز می آید صدای چک چک غم باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمی دانم ، نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد کجای ذلتش زیباست نمی فهمم کجای اشک یک...
-
ماه و آب
شنبه 20 آذرماه سال 1389 15:01
مشک برداشت که سیراب کند دریا را رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را آب روشن شد وعکس قمر افتاد درآب ماه می خواست که مهتاب کند دریا را تشنه می خواست ببیند لب اورا دریا پس ننوشید که سیراب کند دریا را کوفه شد علقمه،شق القمری دیگر دید ماه افتاد که محراب کند دریا را تا خجالت بکشد سرخ شود چهره ی آب زخم می خورد که خوناب کند دریا...
-
ماه در خون نشسته
یکشنبه 14 آذرماه سال 1389 19:09
باز هم آمدن ماه شور و جنون٬ماه به پاشدن محشر دنیا٬ماه شعله ورشدن حرارت دلهای حسینی و باز هم آمدن ماه نگرانی تاریخ از پی کاروانی کوچک در مسیر کوفه. ماه پیراهن های مشکی و شالهای عزا٬ماه افراشتن بیرقهای سیاه و سرخ و سبز و نقش بستن کتیبه های محتشم بر در و دیوارها. ماه خزان گلستان فاطمه (س) و تازه شدن مظلومیتهای علی(ع)....
-
احادیث امام حسین (ع)
شنبه 13 آذرماه سال 1389 19:29
از نشانههای عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است از ستم کردن بر آن کسی که جز خدا کسی را ندارد، دوری کنید. نیاز مردم به شما به خاطر نعمتهایی است که خدا به شما داده است. پس از آنها نگران و روگردان نباشید.
-
عشق را امتحان کن
جمعه 12 آذرماه سال 1389 19:34
این یک ماجرای واقعی است: سال ها پیش، در کشور آلمان، زن و شوهری زندگی می کردند. آن ها هیچ گاه صاحب فرزندی نشدند. یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند، ببر کوچکی در جنگل نظر آن ها را به خود جلب کرد. مرد معتقد بود نباید به آن بچه ببر نزدیک شد، به نظر او ببر مادر جایی در همان حوالی فرزندش...
-
نکته های زندگی
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 13:08
هرگز از به دست آوردن آنچه حقیقتاً می خواهی نا امید نشو. کسی که آرزوهای بزرگ دارد، بسیار قوی تر از کسی است که فقط واقعیت ها را در دست دارد. بیش از حد لازم، مهربان باش. یادت نرود، بالاترین نیاز عاطفی هر کس، مورد تحسین واقع شدن است. به دیگران فرصتی دوباره بده، اما نه سه باره. هرگز در هنگام خشم دست به عمل نزن. چیزهای کم...
-
محاکمه
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1389 19:01
ولی من متحیرم که با وجودی که عشق بیش تر از همه تو را آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی قلب نالید که من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود وتکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قلب را تکرار میکند و فقط با عشق میتوانم یک قلب واقعی باشم پس من همیشه از او حمایت خواهم کرد حتی اگر نابودشوم. آهای چشم مگه تو نبودی که هروز آرزوی...
-
خداوند عشق است...
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1389 12:56
خداوند عشق است... عشقی که بعد از نفوذ به درون ما، نرم میکند، ناب میکند، تازه مکند، بازسازی میکند. و درون آدمی را دگرگون میکند. نیروی اراده انسان را دگرگون نمیکند. زمان انسان را دگرگون نمیکند عشق دگرگون میکند! زیرا عشق خداوند است و خداوند عشق!!! اگر تنها ترین تنها شوم ، باز تو هستی آری تو که از پدر . مادر بر من...