دوستم داشته باش ، هـمانـگونه که من دوستـت دارم
بگذار فاصله من و تو کمتر از آنی باشد :
که می خواهـیـم و نمی توانـیـم
که می توانـیــم و نمی گـذارنــد !
بگذار میان من و تو فاصله ای نـمـانــد
ادامه مطلب ...
دیر زمانی است که از رفتنت گذشته و چه سخت است انتظار ی که به پایان نخواهد رسید
انتظاری که امید در آن نیست
در جاده ای که می رفتی
انتظار حضورت را کاشتم
گفته بودی
هنگام غروب بر میگردی
باران بارید
تو نیامدی
انتظار آمدنت
امــا
ســبـــز شد!
عاشق شو
و گرنه کار جهان روزی به پایان میرسد
تعلق عشق مهم نیست مهم آن است که گل عشق در قلب تو بشکفد
بگذار عشق خاصیت تو باشد.
عشق نباید به معنای رابطه خاص تو با کسی باشد زیرا در این
صورت عشق تو یکی را به خود راه میدهد و همه جهان را از
خانه وجودت بیرون میکند.
این معامله ای خطرناک است گزینش یکی و بیرون راندن همه
جهان در حالی که همه جهان به تو تعلق دارد و تو به همه جهان تعلق داری .
هستی مدام باران عشق خود را بر تو می بارد
ناسپاسیست اگر به همه هستی تنها به خاطر یکنفر بی اعتنا باشی.
بنابراین به خورشید ؛ ماه ؛ ستارگان عشق بورز
به دریا ؛ کوه ؛ جنگل ؛ عشق بورز به آدمهاوحیوانات و پرندگان عشق بورز
وجود خود را به عشق تبدیل کن و بگذار همه هستی محبوب تو باشد.