خسته شدم . خسته . خسته . خسته !
دیگه نمی دونم چیکارم کنم
هر شب زنگ میزنم مزاحم تلفنیت میشم که صداتو بشنوم حتی اگه بعضی وقتا بهم چیزی میگی خیلی واسم شیرنه
ادامه مطلب ...
شبی که تاریکی معنای کمرنگی داشت
در کوچه پس کوچه های ذهنم شروع به پرسه زدن کردم
تنهاییم همچون سکوت، معنی قامت سرو را داشت
صدای آرام قدم های محکمم در عمق ذهنم میپیچید
و باخود آرامش را به اطراف پخش میکرد
کلافه ام
کلافی سر در گم خویش
کلافه ام
کلافی سر در گم قصه ای
که می شد بازیچه نباشم
کاش سر نخ این قصه
دست تو بود
از همان اولِ
یــکـــی بــود و یــکــی نبــود
سلام
پسری هستم در آستانه ی مرگ
ااااا !!! نه ببخشید جوو فیلم گرفتم
مردی هستم 30 ساله
کافه ای دارم
یعنی داریم !
درست ترش کلبه ی از عشق ما
من و همسرم